حجت الاسلام شیخ وحید منوچهری‌ صدر

به امید ظهور دولت یار...///...برای فرجش صلوات بسیار

حجت الاسلام شیخ وحید منوچهری‌ صدر

به امید ظهور دولت یار...///...برای فرجش صلوات بسیار

حجت الاسلام شیخ وحید منوچهری‌ صدر

انشاالله این وبلاگ بتواند کمکی به حل شبهه و سؤالات عزیزان محقق بنماید.

تذکر:برای دیدن ادامه مطلب میتوانید بر روی عنوان مطلب کلیک کنید.

اللهم عجل لولیک الفرج


https://zil.ink/wahidmanouchehri

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ دی ۰۰، ۲۲:۱۵ - محمد رضا اعظمی راد
    عالی

معجزه ای از امام هادی علیه السلام

سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۳۸ ب.ظ

🔴 گوشت فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها بر درندگان حرام است !!!!!


👌در ایام متـوکل عبـاسی زنی ادعـا کرد که من حـضرت زینب هستـم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.


آن زن گفــت : رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم  در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.


متـوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.


آنان به متوکل گفتند : هادی را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.


امام حاضر شدند و فرمودند: این دروغگو است و زینب سلام الله علیها در فلان سال وفات کرده است.


متوکل پرسید : آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟


امام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.


متوکل خواست او را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام داخل قفس برود.


متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! 

نردبانی آوردند و امام داخل قفس رفتن و در داخل قفس شش شیر درنده بود.


وقتی امام داخل شدن شیرها آمدند و در برابر امام خوابیدند و امام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.


وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود.


متوکل از امام هادی (علیه السلام ) خواستند که بیرون بیاید و امام بیرون آمد. امام فرمودند : هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود.


متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت : من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت...


منابع:

بحارالانوار ج50ص149ح35چاپ ایران 

منتهی الامال ج 2ص654چاپ هجرت


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۲۹
وحید منوچهری صدر