پاداش یزید به عبیدالله بن زیاد
➖پاداش ویژه یزید به عبیدالله برای تشکر از فاجعه کربلاء
✍🏻وقتی عبیدالله بن زیاد به فرمان یزید، فاجعهی کربلا را رقم زد، زمان آن فرا رسیده بود که یزید از او تشکری ویژه کند؛ تشکری که در تاریخ، بینظیر و بیمانند بود. آیا اگر عبیدالله بهطور مستقل و بدون دستور، دست به این اقدام میزد، باز هم یزید او را به شام دعوت کرده و مهمان ویژهی دربار خود میساخت؟
🔺بعد قتل الحسین رضی الله عنه کتب یزید بنُ معاویة إلى ابن زیاد: أمَّا بعد، فإنک قد ارتفعت إلى غایةٍ أنتَ فیها کما قال الأول:
رُفعتَ فجاوزتَ السحابَ وفوقَهُ … فما لکَ إلا مرقب الشمس مقعدُ
فإذا وقفتَ على کتابی هذا، فاقْدَمْ علیَّ لأُجازیَک على ما فعلت.
فقدم علیه ابن زیاد فی أرباب دولته وجمیع بنی أمیة … فخرجوا إلیه، ولما دخلوا على یزید؛ قام له واعتنَقَه، وقبَّل ما بین عینیه، وقبَّل ابنُ زیاد یدَه، وأجلَسه معه على سریره وقرَّبه، وأدناه، وأجلسه معه على سریره فی الخضراء، وأقام عنده شهرًا، فوصله بألف ألف درهم، ومثلها عروضًا وجواهر ودوابًّا وعبیدًا، وأطلق له خَراج العراق سنة، وعاد إلى العراق)1.
🔸ابوالمظفر «سبط ابنالجوزی» از علماء قرن شش اهل تسنن نقل میکند:
پس از کشته شدن حسین (رضی الله عنه)، یزید بن معاویه نامهای به عبیدالله بن زیاد نوشت:
«اما بعد، تو به مقامی بلند دست یافتهای که همانگونه که شاعر گفته است: به اوج پر کشیدی و از ابر هم فراتر رفتی … و جز جایگاه خورشید، مقامی برای تو نیست.
وقتی این نامهام به تو رسید، نزد من بیا تا پاداشت دهم برای کاری که انجام دادهای.»
پس ابن زیاد با بزرگان حکومتش و همهٔ بنیامیه نزد یزید آمد. وقتی وارد مجلس شد، یزید به استقبالش رفت، او را در آغوش گرفت، میان دو چشمانش را بوسید. ابن زیاد نیز دست یزید را بوسید. یزید او را در کنار خود بر تخت نشاند، به او نزدیک شد، و او را در قصر خود، در محل مخصوص به نام "الخضراء"، همراه خود جای داد. او (ابن زیاد) یک ماه نزد یزید اقامت داشت، و یزید به او یک میلیون درهم داد؛ و به همان اندازه کالاها، جواهرات، چهارپایان و بردگان به او بخشید. همچنین درآمد مالیاتی عراق را برای یک سال در اختیارش گذاشت، و سپس ابن زیاد به عراق بازگشت.
👇🏻نتیجه👇🏻
مخالفان شیعه همواره برای تطهیر چهره یزید به هر ابزار و روایتی متوسل شدهاند. به یکی از این موارد توجه کنید:
ابن اثیر روایت میکند:
«فَدَمِعَتْ عَیْنَا یَزِیدَ وَ قَالَ: کُنتُ أَرْضَى مِنْ طَاغِیَتِکُمْ بِدُونِ قَتْلِ الْحُسَیْنِ، لَعَنَ اللّٰهُ ابْنَ سُمَیَّةَ! أَمَا وَ اللّٰهُ لَوْ أَنِّی صَاحِبُهُ لَعَفَوْتُ عَنْهُ، فَرَحِمَ اللّٰهُ الْحُسَیْنَ.»2
ترجمه: چشمهای یزید پر از اشک شد و گفت: من از طاغوت شما (عبیدالله بن زیاد) به کمتر از کشتن حسین هم راضی بودم؛ خدا لعنت کند پسر سمیّه را! به خدا قسم، اگر من در جای او بودم، حسین را میبخشیدم. خدا رحمت کند حسین را!
حتی محقق کتاب «مراة الزمان» در تصحیح داستان دعوت عبیدالله به شام، ذیل همین گزارش چنین مینویسد: «سَلَفَ أَنَّ یَزِیدَ لَمَّا أَتَاهُ خَبَرُ قَتْلِ الْحُسَیْنِ، لَعَنَ ابْنَ زِیَادٍ، وَ قَالَ: کَانَ یَرْضَى مِنْ طَاعَةِ أَهْلِ الْعِرَاقِ بِغَیْرِ قَتْلِ الْحُسَیْنِ، وَ هٰذَا یُنَاقِضُ الْخَبَرَ أَعْلَاهُ.»3
علما و مورخان ما(اهل تسنن) نقل کردهاند که یزید، هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین (علیهالسلام)، ابن زیاد را لعنت کرد و گفت: «من از اطاعت اهل عراق، به چیزی کمتر از قتل حسین راضی بودم لذا خبر دعوت عبیدالله توسط یزید مخالف عقیده علماء ما است.».
اما این ابراز پشیمانی، پشیمانی از شهادت مظلومانه امام حسین«علیه السلام» نبود؛ بلکه نارضایتی از تحقق نیافتن اهداف سیاسی و سست شدن پایههای حکومت طاغوتیاش بود.
📚منابع:
1: مراة الزمان ج 8 ص 186
2: الکامل فی التاریخ ج ۴ ص ۸۴
3: محقق مراة الزمان ج 8ص186